یک فعال حقوق زنان در افغانستان: طالبان، زنان معترض را به طرز وحشتناکی با شوک برقی و تجاوز به عنف، شکنجه میکند/ 60 نفر از زنان معترض افغان در بدترین شرایط در اسارت به سر میبرند/ هر چقدر طالبان و حامیانش از تغییر آن سخن بگویند، ما ذات آنها را میشناسیم
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۸۴۵۰۱
به گزارش جماران؛ امتداد نوشت: با روی کار آمدن طالبان پس از دو دهه در افغانستان، قطعات دومینوی ناامیدی از فعالیتهای مدنی در این کشور، یک به یک فروافتاده و زنان افغانستانی، این روزها سختترین رویدادهای عمر خود را به جهت اعمال محدودیتهای روزمره زندگی از سوی تروریستهای طالب، تجربه میکنند.
زهرا موسوی، فعال مدنی و فعال حقوق زنان در افغانستان در گفتگویی با اشاره به اقدامات زنان در راستای اعتراض به این رویه، اظهار داشت: به رغم تشدید فشارهای طالبان، زنان افغانستان همواره نسبت به حقوق خود دغدغه داشته و صدای اعتراض آنها به هر شکل ممکن در این چندماه خاموش نشده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: بر همین اساس مجبور شدیم از طریق گردهمایی زنان در خانه یکی از دوستان و توسط فیسبوک، صدای دادخواهی خود را به گوش جهان برسانیم. اولین نشست ما در منزل یکی از دوستان با پذیرفتن خطرات و تبعات بعدی با محوریت حقوق بانوان صورت گرفت. وضعیت بانوان در افغانستان تاسفبار است و هر روز به یک گوشهای پناه میبرند.
موسوی، همچنین با انتقاد از سکوت سازمانهای بینالمللی در این خصوص نیز، یادآور شد: متاسفانه سازمانهای جهانی مثل سازمان ملل متحد، سازمان جهانی حقوق بشر و یا سازمان دفاع از حقوق زنان در مقابل این تعدی به حقوق زنان افغانستانی سکوت مرگ باری پیشه کردهاند و هیچکس شنوای صدای مظلومیت زنان افغان نیست.
نمیتوانیم زیر سقف آسمانی نفس بکشیم که قوم متحجر و ددمنشی به مانند امارت اسلامی در آن حکومت میکند
این فعال حقوق زنان در افغانستان، تصریح کرد: این مجامع، خود را به ناشنوایی زده و چشم بر ظلم روا شده بر زنان افغان بستهاند. ما ۲۰ سال در راستای استیفای حقوق زنان تلاش کرده و به نقطهای رسیدیم که بسیاری از زنان به تحصیلات عالیه دکترا و کارشناسی ارشد دست یافتند. اکنون اما نمیتوانیم زیر سقف آسمانی نفس بکشیم که قوم متحجر و ددمنشی به مانند امارت اسلامی در آن حکومت میکند.
هر روز یکی از زنان تهدید شده یا به کام قتل و مرگ کشیده میشوندوی ادامه داد: همانگونه که بزرگان دین ما گفتند، ظلم کردن گناه بزرگی بوده و زیر بار ظلم رفتن، گناه به مراتب بزرگتری است. بر همین اساس ما نمیتوانیم زیر بار این ظلم رفته و در این شرایط زندگی کنیم. جهانیان صرفا نظارهگر این هستند که هر روز یکی از زنان تهدید شده یا به کام قتل و مرگ کشیده میشوند.
مجبور شدیم به صورت شبانه از خانه و کاشانه خود کوچ کنیماین فعال مدنی، بیان داشت: از همین گروه قبلی که تجمع اعتراضی برای حقوق زنان برگزار کردیم، بسیاری از بانوان مورد تهدید قرار گرفته و حتی مجبور شدیم بر اساس اطلاع کلانترهای گذرمان به صورت شبانه از خانه و کاشانه خود کوچ کنیم. هر روز شرایط برای تنگتر میشود و به صورت آزادانه نمیتوانیم در کوچه و بازار تردد کنیم. بسیاری از خانمهایی که سرپرست و نان آور خانوار خود بودند از کار خود بیکار شده و با مشکلات جدی معیشتی دست و پنجه نرم میکنند.
۶۰ نفر از زنان معترض افغان در حال حاضر در بدترین شرایط در اسارت نیروهای طالبان به سر میبرند
موسوی، اضافه کرد: این تروریستها، هنوز به رسمیت شناخته نشدند، اینگونه با زنان رفتار میکنند، چه برسد به اینکه جهانیان آنها را به رسمیت بشناسند. من همین جا، انگشت در خون خود برده و سوگند شهادت میخورم که اگر طالبان توسط دنیا به رسمیت شناخته شود، باید فاتحه زنان افغانستان که هیچ، فاتحه کل ملت افغانستان خوانده شود.
وی، همچنین با اشاره به شیوههای طالبان برای اعمال محدودیت علیه زنان، یادآور شد: از گروه تظاهرات قبلی ما در آغازین روزهای حضور طالبان در افغانستان، بسیاری از دختران توسط نیروهای طالب به اسارت گرفته شده و بازداشت شدند. به گفته یکی از مسئولین هماهنگ کننده اعتراضات زنان در افغانستان، بالغ بر ۶۰ نفر از زنان معترض افغان در حال حاضر در بدترین شرایط در اسارت نیروهای طالبان به سر میبرند.
طالبان، زنان معترض را به طرز وحشتناکی با شوک برقی و تجاوز به عنف، شکنجه میکند
این فعال مدنی، ادامه داد: یکی از زنان معترض پس از آزادی خود از قید طالبان به ما گفت که هر زمان که شما با ما تماس میگرفتید، طالبها ما را مورد شکنجه قرار میدادند. وقتی هم از کم و کیف شکنجه پرسیدیم، مطلع شدیم که زنان بازداشت شده با شوک برقی و حتی تجاوز، مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار گرفتهاند. برای یک خانم خیلی سخت است که با خجالت، اظهار کند که چگونه از طریق دامان خود مورد شوک برقی قرار گرفته است.
موسوی، عنوان داشت: از دو تن از خانمهای بازداشت شده نیز، پس از آزادی هیچ خبری دریافت نکردیم و خانواده آنها نیز به پیگیری ما هیچ جوابی ندادند. فردای آزادی نیز، جنازه یکی از زنان در منزل خود پیدا شد و ما نمیدانیم که آیا توسط طالبان به قتل رسیده، توسط خانواده خود کشته شده و یا به دلیل عدم تحمل شرایط روانی پس از شکنجه خودکشی کرده است. در هر صورت، یک فاجعه انسانی درمورد زنان افغانستان در حال وقوع است و ما هیچ پناهی بجز خدای بزرگ نداریم.
هر چقدر این گروه و حامیان آن از تغییر طالبان سخن بگویند، ما ذات آنها را میشناسیم
وی همچنین، خاطرنشان کرد: وقتی یک افغان خود را از هواپیما آویزان میکند از جان خود سیر نشده، بلکه طالبان و جنس وحشی این گروه را میشناسد که دست به چنین اقدام خطرناکی میزند. هر چقدر این گروه و حامیان آن از تغییر طالبان سخن بگویند، ما ذات آنها را میشناسیم.
با به رسمیت شناخته شدن طالبان توسط جهان، فاجعه انسانی در انتظار افغانستان خواهد بود
این فعال مدنی افغانستانی، تاکید داشت: درخواست ما از سازمانهای جهانی، همسایگان، کشور دوست ایران و هر کشوری که داد دوستی بر ما میزند، این است که از به رسمیت شناختن طالبان خودداری کنند و عرصه را از این که هست بر ما تنگتر نکنند. ما طالب را میشناسیم و به صراحت میگوییم که این گروه وحشی از ۲۰ سال قبل به مراتب، خشنتر و بستهتر شده است. با به رسمیت شناخته شدن طالبان توسط جهان، فاجعه انسانی در انتظار افغانستان خواهد بود.
وی در پایان نیز، گفت: من همواره ایران را به عنوان دومین کشور خود دوست دارم و خواهشم از مقامات حکومت شما این است که از به رسمیت شناختن طالبان خودداری کنند.
منبع: جماران
کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا افغانستان تجاوز حقوق زنان طالبان افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا زنان در افغانستان رسمیت شناخته زنان افغانستان زنان معترض حقوق زنان یکی از زنان زنان افغان فعال مدنی شوک برقی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۸۴۵۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله گازانبری طالبان به تعهدات آبی با ایران
روز یکشنبه ۹ اردیبهشتماه در گزارشی با عنوان «تفاوتی بین استراتژی امارت با دوران غنی نیست» به موضوع عدم پرداخت و رهاسازی کامل حقابه سیستان توسط طالبان حتی در این روزهای پربارش پرداختیم. این در حالی است که علیرغم تمام هشدارها درباره وضعیت وخیم آبی در جنوب شرق ایران که ناشی از مسدود بودن راههای آبی به این قسمت است، همسایه شرقی همچنان در حال انجام پروژههای آبی روی رودخانههاست.
به گزارش روزنامه فرهیختگان، به همین منظور عملیات تکمیل پروژه سد «پاشدان»، از سدهای بزرگ افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود، با حضور ملا عبدالغنی برادر، معاون نخستوزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است. کارشناسان حوزه هیدروپلیتیک معتقدند که با ساخت و بهرهبرداری از این سد در بالادست هریرود، تنش آبی در ایران و ترکمنستان تشدید خواهد شد. در همین رابطه با محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ردپای هندوستان در هریرودبا توجه به اینکه مناقشه رودخانه فرامرزی هریرود با تکمیل سدهای و کانالها در بالادست افغانستان وارد فاز جدیدی خواهد شد، این مناقشه و بهخصوص سرمایهگذاری هندوستان در حوضه هریرود و پروژههای آتی شان مورد توجه خواهد بود.
محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران و عضو هیات اندیشهورز هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب بنیاد نخبگان کشور درباره این مناقشه گفت: «بهطور کلی شاید بشود سرمایهگذاری هند در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان را در میراث استعمار جستوجو کرد؛ وقتی تاریخ هند بهخصوص یک قرن اخیر را مرور میکنید تا سال ۱۹۴۷ مستعمره بریتانیا بود و بعد با هند چندپاره مواجه شدیم که به کشور هند و پاکستان و بعدها پاکستان شرقی (بنگلادش) تقسیم و سبب مناقشات متعددی همانند مناقشه حلنشده کشمیر میشود.
از همین رو با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان که در مهار آب فرامرزش دارد باعث شد این کشور بهجدیت سراغ سرمایهگذاری روی مهار این منبع برود و عملا بتواند از طریق افغانستان برای خودش اهرمهای فشار ایجاد کند. به هر حال افغانستان بخشی از ظهور و تداوم دیپلماسی آبی و عوامل سیاسی-اجتماعی در این منطقه را در سیاستهای هیدروپلتیکی که با توجه به موقعیت بالادستی که در چهار حوضهاش دارد میتواند پیش ببرد.
البته موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ رودخانه فرامرزی کابل که در نزدیکی آتوک در پاکستان به رود سند منتهی میشود، خودش پتانسیل مناقشه آبی عظیمی را دارد. جالب است که همین مناقشه هم شاید به تعیین مرز استعماری خط ریورند ۱۸۹۳ برگردد که بریتانیا برای در امان ماندن هند شرقی از نفوذ شوروی به قبایل پشتون خودمختاری داد، حتی ردپای بریتانیا در مناقشه هیرمند بهوضوح قابل مشاهده است.
جایی که مرز سیستان درونی و بیرونی را گلداسمیت بریتانیایی تعیین میکند و خاوریترین دلتای رودخانه هیرمند را بهعنوان مرز بین دو کشور قرار میدهد. گذشته از ردپای ناخجسته استعمار؛ هند با تقریبا دو میلیارد دلار پنجمین کشوری است که بیشترین سرمایهگذاری را در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان انجام داده؛ از بورسیه تحصیلی بگیرید تا استخراج معادن و اما در زمینه پروژههای آتی، نمیخواهم به این موضوع ورود کنم که امارت اسلامی بهجدیت دنبال این است که با مهندسی اجتماعی تحت پروژههایی همچون «قوشتپه»، مهاجران اخراجی پاکستان را در «آمودریا» که منابع دستنخورده عظیم انرژی را دارد بارگذاری کند، فقط میخواهم از یک پروژه دیگر تحت عنوان TAPI بگویم که به دلایل ناامنی در افغانستان به تعویق افتاده بود.
درباره اهمیت این پروژه همین کافی است که بوش زمان حمله به افغانستان میگوید تکمیل استراتژی جنگ ما تکمیل پروژه تاپی است که قرار است گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال بدهد و هدفش تامین سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به جنوب آسیاست.
همین چندروز قبل آقای «آمانوف»، رئیس اجراییه شرکت خط گاز تاپی، در مجمع سرمایهگذاری انرژی ترکمنستان در پاریس اعلام کرد که ترکمنستان به تکمیل بخش خود از پروژه لوله گاز تاپی متعهد است. ضمنا این نگرانی هم وجود دارد که این لوله گاز جایگزین مسیر طرح خط لوله گاز صلح بین ایران و پاکستان و هند هم باشد، یعنی عملا علاوهبر اینکه منابع آب را مهار میکند بهجد دنبال این است که وابستگیاش را به منبع انرژی ما کم کند. به نظرم پرواضح است که به سرانجام رساندن این پروژهها موقعیت ویژهتری در مذاکرات به طرف افغانستانی میدهد.
ماجرای ابرپروژه سد سلما در بالادست رودخانه هریروداین پژوهشگر درباره ابر پروژه سد سلما که کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد گفت: کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا، پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد، ولی به دلیل ناآرامیهای داخلی فراز و فرودهایی داشت تا نهایتا در دوران رئیسجمهور غنی در ۱۳۹۵ با ظرفیتی حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب و با حمایت مالی ۳۰۰ میلیونی هند به بهرهبرداری رسید. جالب است که نخستوزیر، آقای مودی قبل از افتتاحیه بند سلما به ایران میآید و توافقنامه چابهار را امضا میکند و هنوز بعد از سالها خلف وعده کار واقعی انجام نشده است. همچنین در مراسم افتتاحیه سد سلما میگوید: «این پروژه راه صلح برای همگان را انتخاب کردم.»
شاید کسی با این نکته موافق نباشد و نگاهم به مناقشات بین کشورها کمی رئالیستی است، اما به این روند باید دقت کرد. استعمار کهن روزگاری هند را با ابزار زور و حمله نظامی تسخیر کرد و امروز فقط شیوه استعمار متفاوت شده و با مصادره واژه صلح و استخدام مجریان، همان شیوه قبلی را در کشورهای دیگر دنبال میکند. واقعیت این است که سایه استعمار همچنان هم بر سر مسائل و رفتارهای دولتها حاکم است و اصطلاحا «استعمار پوست انداخته» و حال «استعمار نوین» به شیوهای دیگر به دنبال تسلط و نادیدهگرفتن حق ملتهاست.
در عصر حاضر اگر کمی حواسمان جمع باشد متوجه میشویم که استعمار فرانو چطور بر باور و منش ملتها و هویتشان بهطور نامحسوس و بدون اینکه خود استعمارگران یا حتی مجریان بومی حضور مرئی داشته باشند چنگ میزند تا مناقشات آبی و غیرآبی را تشدید کند. شاید اهمیت دیپلماسی عمومی در مناقشه آبی مثل مناقشه هیرمند و هریرود در گذر زمان با تکمیل کانال و بندهای انحرافی و وابسته کردن جامعه محلی بالادست به این منبع حیاتی روشنتر شود؛ در زمانی که عملا ماهیت مناقشه از دولت-دولت به دولت-مردم شیفت پیدا کرد.
واقعا نمیخواهم شرایط را اورژانسی نشان بدهم. چون اولین کاری که در این شرایط میکنیم تراشیدن پروژه اورژانسی با پول بیتالمال است. در واقع میخواهم توجه کنیم که در آستانه حذفشدگی قرار داریم و مورد هجمه استعمار آبی هستیم و امروز هیچ چیزی مثل عنصر زمان مهم نیست.
حقابه تاریخی هیرمند تقلیل پیدا کرده استمناقشه آبی میان دو کشور، قدمتی به تاریخ افغانستان دارد و در سالهای اخیر به بحرانی جدی تبدیل شده. جلالی درباره رهیافت برون رفت از این شرایط تضاد منافع گفت: «نگرانی عمیق این است که کشورهای دیگر در نتیجه پرداختن صحیح به شکستهای دیپلماسی آبی شان در گذشته و بازتعریف نحوه همکاری درمورد مسائل آبهای فرامرزی، راهی برای آینده دیپلماسی آبی شان ترسیم کرده اند و سوال این است که آیا ما به این درک رسیدهایم که اگر بگوییم «در دیپلماسی آب چندان موفق نبوده ایم» متهم به تحریف واقعیت نشویم؟ البته موافقم که فضا آنچنان هم تاریک نبوده و نیست؛ اما اگر بپذیریم حقابه تاریخی معاهده هیرمند در صد و اندی سال و در طول تاریخ روابط بین دو کشور ایران و افغانستان تقلیل پیدا کرد تا نهایتا به ۱۶ درصد رسید یا طی دوران تکمیل سد انحرافی کمال خان، که هرچند تلاشهایی شد و حتی اخیرا دکتر ظریف هم در مصاحبه شان اذعان داشتند که با علم به اینکه سد انحرافی کمال خان برای منحرف کردن سیلاب است و حقیقتا هم همین است، وارد گفتگو شدند، اما بلاخره باید بپذیریم که علی رغم تلاشهای دستگاه دیپلماسی، نتوانستیم احداث این بند را به تعویق بیندازیم و سد انحرافی کمالخان تکمیل شد.
سوال اساسی این است که مصر چگونه در مناقشه رود نیل با اتیوپی و سودان توانست سالها احداث سد رنسانس (النهضه) را به تعویق بیندازد؟ از چه ابزارهایی استفاده کرد؟ از سد کمال خان که گذشت، اما قرار است برای سد بخش آباد روی سرشاخه فراه رود در آینده چه اتفاقی بیفتد؟ چه ابزارهایی برای به تعویق افتادن احداث سد بخش آباد -که میخی است بر تابوت کمارفته سیستان- داریم؟ نکته اساسی این است که حتی افغانستان با اندوخته تجاربش فارغ از اینکه چه دولتی و حکومتی مستقر باشد مشخص کرده راهبرد هیدروپلیتیکی اش در مواجهه با مناقشات با همسایگانش چیست. اما ما با توجه به وضعیت هیدروپلیتیکی خاصی که داریم و در جایی بالادستی، در جایی میاندست و در جایی پاییندست هستیم و تک تک این رودخانههای فرامرزی چالشها و بازیگران متعدد خودش را دارد، چه راهبرد هیدروپلیتیکی و ابزار قدرتی داریم؟ مثلا روی هم همین رودخانه هریرود در قسمت پایین دست با ترکمنستان چالش جدی بازسازی کانال «قرهقوم» را داریم یا راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی را داریم.
در قسمت بالادست با طرف افغانستانی با توسعه یکجانبه سد و کانال هایش بدون توجه به آب مورد نیاز پایین دست مواجهیم و حتی هیچ توافقنامهای روی این رودخانه فرامرزی با افغانستان نداریم. ما هنوز مشخص نکرده ایم چه دکترین هیدروپلیتیکی خاصی برای این حوضههای فرامرزی داریم. همچنین اخیرا در لحظات آخر بعد از سالها گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه با تصویب بند الحاقی ۱ ماده ۳۹ موافقت کرد که «نقشه راه دیپلماسی آب در چهارچوب دیپلماسی کلان کشور» تهیه شود؛ ضمن اینکه آیا این هم سندی است که قرار است به بایگانی برود یا سندی است که درنهایت قرار است یک دکترین برا حوضههایی با چالشها و بازیگران متعدد تجویز کنیم؟ در دکترین ما نسبت دیپلماسی انرژی ما با مناسبات و تعاملات هیدروپلیتیکی آبهای فرامرزی قراره دیده میشود؟ فرهنگ چطور؟ ترانزیت چطور؟ چابهاری که کانون رقابت هند و چین است؟ آیا با هند ادامه بدهیم که ۸ سال بدعهدی مکرر کرده آن هم با ۸۵ میلیون دلار؛ در چنین پروژه راهبردی، نمیبایست چند میلیارد دلار قرارداد باشد؟ اینها فقط سوال است.
توقع دارید حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا را داشته باشیم؟
این پژوهشگر درباره میزان حقابهای که این روزها رهاسازی شده گفت: «اجازه بدهید این نکته را هم یادآوری کنم؛ ما هم حقیقتا خوشحالیم از اینکه اندک آبی از حقابه ایران را دریافت کردیم ولیکن اینکه در تریبون رسمی یک نهاد رسمی اعلام میکنیم تا این لحظه اینقدر از حقابه هیرمند رهاسازی شد، این ابزار قدرت است؟ این دیپلماسی عمومی است؟ واقعا هم شاید توقع داشتند ما حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا در جام جهانی ۱۹۹۸ را تجربه کنیم!
وقتی ابزارهای قدرت مصر در تعویق احداث سد رنسانس را بررسی میکنید که چه کرد، یکی از ابزارهای بسیار مهمش همین بهکارگیری صحیح از دیپلماسی عمومی بوده است. ولی ما از این ظرفیت کمنظیر دیپلماسی عمومی بهدرستی استفاده نمیکنیم.
شاید زمانی سازش مبتنیبر مذاکره «برد-برد» حداقل در سطح فکری ایده جذابی بوده تا به یک نتیجه دوجانبه سودمند برسیم؛ اما واقعیت جهان امروز حقیقتا متفاوت شده است. کشورها اصولا حاضر نیستند در مذاکراتشان سهم برابر یا کمتری از طرف مقابل برای ملتهایشان بگیرند. ما باید تجدید نظری در رویکردهایمان در مذاکرات داشته باشیم و باید به این بیندیشم که چطور در مذاکرات میتوانیم یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خودمان و خوب برای دیگری ایجاد کنیم.
منحیثالمجموع فکر میکنم فیصله دادن به اثرات هیدروهژمونی در حوضه آبریز بینالمللی هریرود که بین چند کشور مشترک است و علیالخصوصانگیزه کشور بالادستی مثل حکومت امارات اسلامی که حاکمیت مطلق سرزمینی و توسعه یکطرفه رودخانهها را بدون توجه به پیامدهای آن در کشورهای پایین دست در پیش گرفته، حقیقتا مسیری صعبالعبور است؛ بهویژه اینکه روشن است سیاستهای دولت نوپای طالبان در راستای توسعه زیرساختهای آبی و ساخت سد و تکمیل کانالها به درهمتنیدگی این مناقشه خواهد افزود.
از طرفی دیگر این را هم در نظر داشته باشید که تقریبا جهان در حال تجربه سومین انتقال قدرت است. هرچند ایران همیشه در چنین بزنگاههایی در طول تاریخ تحت فشار بوده است؛ اما بخشی کوچکی از رهیافت را شاید در پاسخ به این سوال بشود جستوجو کرد که راهبرد کلان ما در این شرایط گذار نظام بینالملل که مشخصه اصلی آن بازتوزیع قدرت، ثروت و بازنویسی قواعد بینالمللی است، آیا این است که باید در تنهایی استراتژیک به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران، از طریق چندجانبهگرایی و ائتلافسازی مبتنیبر همکاری راهبردی به استقبال این جهان پساقطبی برویم؟ و حالا در سطوح پایینتر، چطور این کلان راهبردمان، قرار است توسعه پایدار و امنیت آبی را برای ما به ارمغان بیاورد تا دچار خفگی هژمونی نشویم؟! و چطور میشود به یک بازتوزیع مجدد قدرت بین بازیگران درگیر این مناقشه آبی دست بزنیم تا در این حوضه آبریز فرامرزی فضاها را دوباره پیکربندی و تفسیر کنیم. حقیقتا نمیدانم که آیا روزگاری میرسد که بتوانیم موقعیتی را با ابزارهای قدرتمان ایجاد کنیم که در مذاکرات آبی مان یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خود و خوب برای دیگری ایجاد کنیم یا خیر. امیدوارم.