Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری میزان»
2024-05-08@18:25:19 GMT

ترور مارتین لوترکینگ چگونه رخ داد؟

تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۳۵۲۶۲

ترور مارتین لوترکینگ چگونه رخ داد؟

ترور مارتین لوتر کینگ به طغیان خشم در میان سیاهپوستان آمریکایی و همچنین یک دوره عزای ملی منجر شد.

خبرگزاری میزان - مارتین لوتر کینگ جونیور در ۴ آوریل ۱۹۶۸ در شهر ممفیس، ایالت تنسی در آمریکا ترور شد؛ رویدادی که امواج شوک را در سراسر جهان طنین انداز کرد.

لوتر کینگ که بنیانگذار کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی آمریکا بود، از اواسط دهه ۱۹۵۰ جنبش حقوق مدنی را هدایت کرد و از ترکیبی از سخنرانی‌های پرشور و اعتراضات غیرخشونت آمیز برای مبارزه با جداسازی و دستیابی به پیشرفت‌های قابل توجهی در حقوق مدنی برای آمریکایی‌های آفریقایی تبار استفاده کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 


ترور او به طغیان خشم در میان سیاهپوستان آمریکایی و همچنین یک دوره عزای ملی منجر شد که به تسریع راه برای لایحه مسکن برابر که آخرین دستاورد مهم قانونگذاری دوران حقوق مدنی خواهد بود کمک کرد.

وی در سال‌های آخر عمرش با انتقاداتی از سوی فعالان جوان سیاه‌پوست مواجه شد که طرفدار رویکرد تقابلی‌تر برای جست وجوی تغییر بودند.

 


در نتیجه این مخالفت، کینگ به دنبال آن بود که جذابیت خود را فراتر از نژاد خود گسترش دهد، علناً علیه جنگ ویتنام صحبت کرد و برای تشکیل ائتلافی از آمریکایی‌های فقیر متشکل از سیاه‌پوستان و سفیدپوستان، برای رسیدگی به موضوعاتی مانند فقر و بیکاری تلاش کرد.

کینگ در بهار ۱۹۶۸، در حالی که برای راهپیمایی برنامه ریزی شده به واشنگتن برای گفتگو با کنگره به نمایندگی از فقرا آماده می‌شد، او و سایر اعضای کنفرانس رهبری مسیحیان جنوبی برای حمایت از اعتصاب کارگران بخش بهداشتی به ممفیس، در ایالت تنسی فراخوانده شدند؛ در شب ۳ آوریل، کینگ در کلیسای معبد میسون در ممفیس سخنرانی کرد.

 


در سخنرانی خود، به نظر می‌رسید که کینگ مرگ نابهنگام خود را پیش بینی می‌کرد.

او در اواخر سخنرانی خود گفت «من سرزمین موعود را دیده ام. من ممکن است با شما به آنجا نرسم. اما می‌خواهم امشب بدانید که ما به سرزمین موعود خواهیم رسید.»

وی در ادامه گفت «من امشب خوشحالم. من نگران هیچ چیز نیستم. من از هیچ کسی نمی‌ترسم. چشمان من شکوه ظهور خداوند را دیده است.»

در واقع، کینگ قبلاً در ۲۰ سپتامبر ۱۹۵۸ از یک سوء قصد در بخش کفش یک فروشگاه بزرگ جان سالم به در برده بود.

این حادثه فقط اعتقاد او به عدم خشونت را تأیید کرد.

 


ساعت ۶:۰۵ بعد از ظهر روز بعد، لوتر کینگ در بالکن طبقه دوم متل لورن در ممفیس، جایی که او و همکارانش در آن اقامت داشتند، ایستاده بود که گلوله تک تیرانداز به گردن او اصابت کرد.

وی به سرعت به بیمارستان منتقل شد و حدود یک ساعت بعد اعلام شد که در ۳۹ سالگی جان خود را از دست داده است.

شوک و ناراحتی از خبر مرگ کینگ باعث شورش در بیش از ۱۰۰ شهر در سراسر این کشور، از جمله به آتش کشیدن و غارت شد.

در میان موج سوگواری ملی، لیندون بی. جانسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا از آمریکایی‌ها خواست تا از خشونت که کینگ را به کام مرگ کشانده است، پرهیز کنند.

بیشتر بخوانید: زنان سیاه پوست قربانی نژادپرستی ساختاری در بازار کار آمریکا گزارش «دیلی میل» درباره نقش افسران پلیس آمریکا در قتل جورج فلوید

او همچنین از کنگره خواست که به سرعت قانون حقوق مدنی را تصویب کند و سپس برای بحث وارد مجلس نمایندگان شود و آن را میراثی مناسب برای کینگ و فعالیت هایش خواند.

 


در ۱۱ آوریل، جانسون قانون مسکن منصفانه را امضا کرد، بخش عمده‌ای از قانون حقوق مدنی که تبعیض در مورد فروش، اجاره و تامین مالی مسکن بر اساس نژاد، مذهب، منشاء ملی یا جنسیت را ممنوع می‌کرد.

در ۸ ژوئن، مظنون قتل کینگ، که یک فرد به نام جیمز ارل ری بود را در فرودگاه هیترو لندن دستگیر کردند.

شاهدان او را دیده بودند که از یک پانسیون در نزدیکی متل لورن در حالی که بسته‌ای حمل می‌کرد می‌دوید.

دادستان گفت که او گلوله مرگبار را از حمام آن ساختمان شلیک کرده است.

مقامات اثر انگشت ری را روی تفنگ مورد استفاده برای کشتن کینگ، یک دوربین و یک دوربین دوچشمی پیدا کردند.

 


در ۱۰ مارس ۱۹۶۹، ری به قتل کینگ اعتراف کرد و به ۹۹ سال زندان محکوم شد؛ در دادگاه او شهادتی شنیده نشد با این حال، اندکی بعد، ری اعتراف خود را پس گرفت و مدعی شد که قربانی یک توطئه شده است.

کمیته منتخب مجلس نمایندگان در مورد ترور‌ها (که همچنین در مورد ترور جان اف کندی تحقیق کرد) معتقد بود که شلیک ری کینگ را کشته است.

ری بعداً در مکانی غیرمحتمل با احساس همدردی روبرو شد: اعضای خانواده کینگ، از جمله پسرش دکستر، در سال ۱۹۷۷ به طور علنی با ری ملاقات کرد و شروع به بحث برای بازگشایی پرونده او کرد.

اگرچه دولت آمریکا تحقیقات متعددی را در مورد این محاکمه انجام داد و نتیجه تحقیق هر بار با تایید اتهام ری به عنوان تنها قاتل منتشر می‌شد، اما بحث و جدل همچنان پیرامون این ترور وجود دارد.

 


در زمان مرگ ری در سال ۱۹۹۸، کورتا اسکات کینگ، همسر مارتین لوتر کینگ، علناً ابراز تاسف کرد و گفت «آمریکا هرگز از محاکمه ری بهره‌مند نخواهد شد، زیرا می‌تواند افشاگری‌های جدیدی در مورد ترور ایجاد کند و همچنین حقایق مربوط به آقای ری، یعنی بی گناه بودنش را ثابت کند.»

اگرچه سیاه‌پوستان و سفیدپوستان به‌طور یکسان برای درگذشت کینگ سوگوار بودند، اما این قتل از برخی جهات باعث افزایش شکاف بین سیاه‌پوستان و سفیدپوستان آمریکایی شد، زیرا بسیاری از سیاه‌پوستان ترور کینگ را به‌عنوان رد تلاش شدیدشان برای برابری از طریق مقاومت غیرخشونت‌آمیز می‌دانستند.

قتل او، مانند قتل مالکوم ایکس در سال ۱۹۶۵، بسیاری از فعالان میانه رو آفریقایی-آمریکایی را رادیکال کرد و به گسترش جنبش «قدرت سیاه‌پوستان» و حزب «پلنگ سیاه» در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ دامن زد.

کینگ شناخته شده‌ترین رئیس آفریقایی-آمریکایی دوران خود و عمومی‌ترین چهره جنبش حقوق مدنی، همراه با شیواترین صدا باقی مانده است.

کمپینی برای برپایی یک جشن ملی به افتخار او تقریباً بلافاصله پس از مرگ او آغاز شد و طرفداران آن بر مخالفت‌های قابل توجهی غلبه کردند.


انتهای پیام/

برچسب ها: آمریکا مارتین لوتر کینگ حقوق بشر

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: آمریکا آمریکا مارتین لوتر کینگ حقوق بشر مارتین لوتر کینگ سیاه پوستان حقوق مدنی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۳۵۲۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مزه دورکاری در اقتصاد آمریکا

وقتی صحبت از رشد اقتصادی می‌شود، آمریکا به راحتی اروپا را شکست می‌دهد. عوامل بسیاری عملکرد بهتر آمریکا را توضیح می‌دهد؛ از نوآوری در فناوری گرفته تا ذخایر عظیم انرژی از عوامل این اختلاف است. اما یک پاسخ سرراست‌تر نیز وجود دارد که از پاسخ‌های قبلی نیز ساده‌تر است؛ همان‌طور که رئیس صندوق نفت نروژ در مصاحبه‌ای با فایننشال‌تایمز در ۲۴آوریل گفت:

به گزارش دنیای اقتصاد؛ «آمریکایی‌ها سخت‌تر کار می‌کنند.» با این حال به نظر می‌رسد دورکاری موجب می‌شود تا کارمندان آمریکایی با وجود برخی ظرافت‌ها و تفاوت‌ها، اندکی اروپایی‌تر شوند. بر این اساس دورکاری موجب شده تا آمریکایی‌ها کمتر در محل کار حضور داشته باشند؛ اما همزمان با حضور در یک مکان تفریحی، از امتیاز دورکاری بهره ببرند.

در ذهن افراد، کلیشه‌های اقتصادی مشهوری وجود دارد که عمدتا نادرست هستند؛ اما یکی از استثنا‌ها مربوط به این باور است که آمریکایی‌ها ثروتمندترند؛ چون بیشتر کار می‌کنند. وقتی صحبت از رشد اقتصادی می‌شود، آمریکا به راحتی اروپا را شکست می‌دهد. عوامل بسیاری عملکرد بهتر آمریکا را می‌سازند؛ از نوآوری در فناوری گرفته تا ذخایر عظیم انرژی.

اما یک توضیح تقریبا ساده وجود دارد که چندان بی‌راه نیست؛ همان‌طور که رئیس صندوق نفت نروژ در مصاحبه‌ای با فایننشال تایمز در ۲۴آوریل اعلام کرد: آمریکایی‌ها سخت‌تر از اروپایی‌ها کار می‌کنند. در واقعیت، اعداد نیز این ادعا را تایید می‌کنند. بر اساس داده‌های OECD، به‌طور متوسط آمریکایی‌ها ۱۸۱۱ ساعت در سال کار می‌کنند.

این عدد ۱۵درصد بیشتر از ساعات کار شهروندان اتحادیه اروپا است که میانگین ۱۵۷۱ساعت در سال کار می‌کنند. این تفاوت فقط محدود به این نیست که اروپایی‌ها چند هفته بیشتر از آمریکایی‌ها را در ساحل بگذرانند. طبق اعلام سازمان بین‌المللی کار، روز کاری در بریتانیا، فرانسه و آلمان نیم ساعت کمتر از آمریکا است.

فراغت بهتر است یا ثروت؟

با مشاهده این تفاوت‌ها، سوالی که به ذهن می‌رسد این است کدام‌یک شیوه بهتری برای زیستن است، پول بیشتر یا وقت آزادتر؟ واقعیت این است که انتخاب سختی برای افراد است. کسانی که در آمریکا هستند طبق برنامه‌های آمریکایی کار می‌کنند. کسانی که در اروپا هستند با هنجار‌های اروپایی مطابقت دارند.

در واقع سوال کلیدی‌تر این است که چرا آمریکایی‌ها ساعات بیشتری را کار می‌کنند. پاسخ به این سوال به یک مشاهده عجیب و جدید منتهی می‌شود؛ دورکاری موجب شده تا کارمندان گلادیاتور آمریکایی بیشتر شبیه همتایان اروپایی خود شوند.

نخستین حدس نشان می‌دهد که فرهنگ ممکن است دلیل تغییر ساعات کار باشد. شاید اروپایی‌ها از اوقات فراغت خود بیشتر لذت ببرند. آن‌ها در مورد نحوه گذراندن اوقات فراغت، با شهر‌های زیبا، لذت‌های آشپزی، کوه‌های ناهموار و خیلی چیز‌های دیگر احاطه شده‌اند و تنها یک مسافرت با قطار یا پرواز با تخفیف با آن‌ها فاصله دارند.

ممکن است آمریکا صرفا جذابیت‌های کمتری برای ارائه به مسافران داشته باشد و هرآنچه که دارد نیز در پهنه جغرافیایی بسیار بزرگ‌تری پراکنده شده است که تا حدودی توضیح می‌دهد که چرا اروپا سالانه حدود ۱۵۰میلیون گردشگر، معادل دو برابر آمریکا، از خارج از کشور جذب می‌کند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها کار سخت را به خودی خود ارزشمند می‌دانند. در نهایت این «فردگرایی زمخت» چیزی است که آمریکا را ساخته است.

چوب مالیات بر سر اروپا

اما مشکل اینکه مساله را در تفاوت فرهنگ خلاصه کنیم این است که تا اوایل دهه۱۹۷۰ بسیاری از اروپایی‌ها بیشتر کار می‌کردند. ساعات کار در آمریکا همچنان مشابه آن زمان است. تغییر بزرگ این است که اروپایی‌ها اکنون کمتر زحمت می‌کشند. در نیم قرن گذشته، ساعات کاری در آلمان ۳۰درصد کاهش یافته است.

چیزی فراتر از فرهنگ در حال اثرگذاری است. ادوارد پرسکات، اقتصاددان آمریکایی، به یک نتیجه جنجالی رسید و استدلال کرد که کلید اصلی این معما مالیات است. تا اوایل دهه۱۹۷۰، سطح مالیات در آمریکا و اروپا مشابه بود و ساعات کار نیز به همین ترتیب در یک سطح قرار داشت.

در اوایل دهه۱۹۹۰، مالیات‌ها در اروپا افزایش یافته بود و به نظر پرسکات، نیروی کار قاره سبز انگیزه کمتری برای کار داشتند. امروزه شکاف قابل توجهی وجود دارد؛ درآمد مالیاتی آمریکا ۲۸درصد تولید ناخالص داخلی است؛ درحالی‌که این عدد در اروپا حدود ۴۰درصد است.

اما اثرگذاری مالیات بر عرضه کار چندان ساده نیست. برخی از کارگران ممکن است با توجه به این که می‌توانند پول بیشتری را به خانه ببرند، با عرضه ساعات کار طولانی‌تر به سطوح کمتر مالیات پاسخ دهند. در مقابل، دیگران ممکن است تصمیم بگیرند که درآمد اضافی پس از مالیات به آن‌ها امکان می‌دهد کمتر کار کنند و همچنان از سبک زندگی مطلوب خود لذت ببرند.

یک مطالعه اخیر توسط یوزف سیگوردسون از دانشگاه استکهلم بررسی کرد که در دوران اصلاح نظام مالیاتی در سال۱۹۸۷، کارگران ایسلندی چگونه به یک سال تعطیلی مالیات بر درآمد واکنش نشان دادند. اگرچه افرادی که انعطاف‌پذیری بیشتری داشتند؛ به‌ویژه افراد جوان‌تر در مشاغل پاره‌وقت واقعا ساعات بیشتری را صرف کار کردند، افزایش کلی ساعات کار نسبت به آنچه مدل پرسکات می‌گفت ناچیز بود.

مقررات تاثیرگذار است

به نظر می‌رسد در تعیین میزان عرضه نیروی کار، مقررات اهمیت بیشتری دارد. قوانین اروپا به کارگران قدرت زیادی می‌دهد و مواردی، چون سیاست‌های سخاوتمندانه مرخصی والدین و قوانین سخت‌گیرانه‌تر در مورد اخراج کارکنان را دربرمی‌گیرد.

بسیاری از کشور‌های اروپایی سعی می‌کنند برای زمان کاری محدودیت‌هایی قائل شوند، مثلا فرانسه هفته کاری را ۳۵تعریف کرده است. این سقف‌ها تا حدودی نادرست بوده‌اند و نتوانستند آن‌طور که طرفداران آن می‌خواستند، اشتغال را افزایش دهند. آن‌ها همچنین حفره‌های زیادی دارند. با این حال اکثر مطالعات تایید می‌کنند که این مقررات ساعات کاری را کاهش داده‌اند.

پول همه‌چیز نیست

رابطه مهم دیگر این است که با ثروتمندتر شدن افراد، معمولا آن‌ها می‌خواهند کمتر کار کنند. مقاله اخیر صندوق بین‌المللی پول نشان می‌دهد که در اروپا، میان سرانه تولید ناخالص داخلی و ساعات کار ارتباط قوی وجود دارد. مردم کشور‌های ثروتمندتر مانند هلند معمولا کمتر از کشور‌های فقیرتر مانند بلغارستان کار می‌کنند.

با این حال، این سوال همچنان باقی است: آمریکایی‌ها از بسیاری از اروپایی‌ها ثروتمندتر هستند، پس چرا آن‌ها همچنان بیشتر کار می‌کنند؟ شاید اوقات فراغت یک مساله کنش جمعی باشد. آمریکایی‌ها ممکن است بخواهند از روسای خود مرخصی‌های طولانی‌تر بگیرند؛ اما نگران هستند که به‌عنوان افراد تنبل دیده شوند.

مقاله‌ای در سال۲۰۰۵ توسط آلبرتو آلسینا از دانشگاه هاروارد و همکارانش استدلال کرد که اتحادیه‌های قوی‌تر اروپا در واقع این مشکل اقدام جمعی را با مبارزه برای مرخصی با حقوق حل کردند که درنهایت قانون شد. آمریکا، با وجود اتحادیه‌های ضعیف‌تر، یکی از معدود کشور‌هایی است که مرخصی با حقوق اجباری ندارد.

دورکاری کار خود را می‌کند

یکی از پیشرفت‌های جدید و جذاب، اختلاف در ساعات دورکاری است. در سال ۲۰۲۳، نظرسنجی جهانی از نهاد‌های کاری نشان داد که کارمندان تمام وقت در آمریکا ۱.۴ روز در هفته از خانه کار می‌کنند؛ درحالی‌که در اروپا ۰.۸ روز این کار را انجام می‌دهند. استفاده از این تقسیم بندی، بر داده‌های ساعات کاری گردآوری‌شده توسط OECD نتیجه قابل توجهی به همراه دارد:

اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها اکنون تقریبا به یک اندازه در محل کار، معادل ۱۳۰۰ساعت وقت می‌گذرانند. به عبارت دیگر، ۱۵درصد اضافی از کاری که آمریکایی‌ها سالانه انجام می‌دهند، اکنون از خانه‌های خودشان یا گاهی اوقات در ساحل و شاید از یک شهر در اروپا انجام می‌شود. آمریکایی‌ها همچنان سخت‌تر کار می‌کنند، اما لذت‌بخش‌تر از گذشته این کار را انجام می‌دهند.

دیگر خبرها

  • شکایت تیک‌تاک از دولت آمریکا
  • پیام بارسلونا به مارتین زوبیمندی: تو اولویت ما هستی اما پول نداریم
  • بایت‌دنس از قانون ممنوعیت تیک‌تاک در آمریکا شکایت کرد
  • آمریکا در بحرانی‌ترین دوره‌ تاریخ خود قرار دارد
  • معاون دبیرکل سازمان ملل: ۶۰۰ هزار کودک در رفح زندگی می‌کنند
  • با سقوط اوکراین آمریکا وارد جنگ می شود؟/ اوکراین: ترور زلنسکی توسط روسیه خنثی شد/ تهدید بلاروس به اقدام نظامی علیه لهستان
  • پولیتیکو: آمریکا ارسال محموله‌های بمب به اسرائیل را معلق کرد
  • فیلم‌های سیاه ما با فیلم‌های سیاه آمریکایی تفاوت‌هایی دارد
  • غریب‌آبادی: چه کسی به داد زنان و دختران آمریکایی می‌رسد
  • مزه دورکاری در اقتصاد آمریکا